آیا رنگ مشکی کراهت دارد؟!
در برخی از روایات، رنگ سیاه مایۀ کاهش قوۀ شهوت معرفی شده است.[۶] از طرفی حجاب زن مسلمان نیز برای مهار جاذبههای جنسی و شهوانی زن در برابر نامحرمان است و به همین دلیل، اگر نگوییم بهترین رنگ، باید گفت یکی از بهترین رنگهای حجاب، رنگ مشکی است.
روایاتی که رنگ مشکی را مکروه دانستهاند، مطلق نبوده، بلکه سه پوشاک را استثنا کردهاند: کفش، عمامه و کساء[۷] (که مصداق ایرانی آن چادر و مصداق عربی آن عباء است که بین مرد و زن مشترک بوده است.)
روایاتی وجود دارند که استفاده از پوشاک سیاه را بهشدت نهی میکنند. در برخی از این روایات علت را اینگونه بیان نمودهاند که رنگ مشکی شعار بنیعباس است و ائمۀ هدی خواستهاند شیعیانشان پیرو ظالمان نباشند و کوچک ترین شباهت ظاهری نیز به آنان نداشته باشند؛[۸] چراکه «مَنْ تَشَبَّهَ بِقَوْمٍ فَهُوَ مِنْهُمْ»: هر کس خود را به گروهی شبیه نماید از آنان محسوب می شود.
براساس این روایات، پس از ولایت عهدی امام رضا (ع) که بنیعباس لباس مشکی را به عنوان نشان خود ترک نمود، این کراهت نیز برطرف شد؛ علاوه بر آنکه برخی از صاحب نظران احتمال دادهاند که رنگ مشکی صرفاً شعار مردان بنیعباس بوده است و در همان زمان نیز برای زنان ممنوعیتی از این جهت وجود نداشت. پس کراهت رنگ مشکی در واقع یک کراهت، سیاسی و موقتی و عمدتاً برای مردان بوده است.
با توجه به جمع این روایات و فلسفۀ وجوبی حجاب، مبنی بر عدم جاذبه فیزیکی در ارتباط با نامحرم، می توان استنباط نمود که رنگ مشکی برای چادر بهترین رنگ است.
افسردگی و رنگ مشکی
برخی از انسانها آگاهانه یا ناآگاهانه میگویند رنگ مشکی چادر بانوان مسلمان سبب افسردگی آنان میشود. نتایج مشورتهای علمی که با بعضی از روانشناسان و روانپزشکان انجام شده نشان میدهد که ممکن است افسردگی بعضی از افراد، علت تمایل آنها به پوشش سیاه باشد، ولی پوشش سیاه افراد علت ایجاد افسردگی آنها نیست و بین این دو نکته تفاوت بسیار ظریفی است و خلط بین آن دو باعث اظهارنظرهای نادرست دربارۀ حجاب گردیده است.
توضیح مختصر این که افسردگی از بیماریهای روحی و روانی بسیار پیچیدهای است که دارای عوامل وعلایم وتظاهرات رفتاری مختلف و حتی متضاد است. مثلاً بعضی افراد افسرده ممکن است به بیاشتهایی و عدهای دیگر به پرخوری متمایل شوند. در خصوص پوشش نیز ممکن است بعضی از افراد افسرده به پوشیدن لباس تیره و عدهای نیز به لباسهایی با رنگ غیرتیره تمایل پیدا کنند. بنابراین حتی استناد به پژوهشهای میدانی نیز اثباتکنندۀ مدعای مذکور نخواهد بود.
پس استفاده از چادر مشکی برخلاف ادعاهای به ظاهر علمی بعضی از افراد، نه تنها عارضۀ منفی ندارد، بلکه با فلسفۀ حجاب و پوشش زنان در مقابل نامحرم، یعنی عدم تهییج و تحریک و ایجاد آرامش روانی در جامعه نیز سازگار است. زنی که با پوشش غیراسلامی و رنگارنگ پا در جامعهای آکنده از نگاههای هرزه مینهد، بعضاً با تعرض و بیحرمتی افراد بیماردل روبهرو میشود که این خود در ایجاد افسردگی، نقش مهمی ایفا میکند و سبب فساد در جامعه میشود و این فساد سبب کاهش امنیت و عدم ثبات روحی افراد میگردد.
وقتی خانمی چادر مشکی به سر میکند و با وقار و متانت تمام، قدم به عرصۀ اجتماع میگذارد، با این نحوۀ پوشش میخواهد نشان دهد که هر کسی حق ندارد به این حریم پاک، مقدس و خصوصی وارد شود. این حریم، حریم حرمت، حیا و احترام است؛ نه جای هرزگی، آلودگی و هوسبازی.
اما این نکته که رنگ مشکی فاقد جذابیت و نشاط است نیز به برتری حجاب تیرهرنگ دلالت دارد، زیرا نگاه افراد نامحرم به سمت این پوشش جذب و جلب نمیشود و احساس نشاط و جلب توجه در نامحرمان انگیخته نمیشود. ولی شخصی که لباس تیره پوشیده، هیچگاه به این دلیل که رنگ لباسش تیره است، دچار افسردگی نمیشود؛ زیرا رنگهای شاد و بانشاط بسیاری در دایرۀ دید وی وجود دارد و نگاه او فقط و فقط به چادر خودش معطوف نشده است. در نتیجه زنی که چادر مشکی میپوشد، حداکثر ایمنی را برای خود ایجاد کرده است و نشان میدهد که اینجا نقطۀ پایان نگاههای نامحرمان است و در فراسوی این پوشش جایی برای نگاهها و نیتهای ناپاک نیست.
همچنین باید اشاره کرد که پوشش مشکی در مقابل نامحرم با عدم نظافت مغایر است، زیرا طبق دستورات اسلامی، نظافت نیمی از ایمان است. همچنین امام علی (ع) میفرماید: «لباس پاکیزه غم و اندوه را میزداید.»[۱] (جوادی آملی، ۱۳۹۱: ۱۵۷) پس میتوان گفت: پوشیدن چادر مشکی با نظافت کامل و همچنین فقط در مقابل نامحرم، که معمولاً زمانی محدود را شامل میشود، سبب افسردگی نخواهد شد.
وحدت در پوشش
از آنجا که معمولاً از نوع لباس میتوان پایگاه اجتماعی، خودآگاهی افراد و ارزیابی آنها از خود را حدس زد، در مدارس سعی میشود کودکان از لباس و روپوش همشکل استفاده کنند تا به این ترتیب، فردیتزدایی شود و احساس فردیت (Individualise) در آنان کم گردد. یونیفرمها مثل لباس خلبانان، غواصان، آتشنشانها و رانندگان، علاوه بر اینکه افراد را در برابر صدمات و آسیبها حفظ میکند، عامل شناسایی است، زیرا هویت افراد را فاش میسازد.
در اسلام در موسم حج، افراد از لباس همشکل احرام استفاده میکنند که نشانۀ ترک دلبستگیهای دنیوی و کنار گذاشتن لباسهای رنگارنگ است. در واقع همانگونه که لباس متحدالشکل و یونیفرم در دیگر اصناف و اقشار، ماهیت افراد را مشخص میکند، جلباب و چادر مشکی معرف شخصیت روحی و معنوی و پاکدامنی بانوان مسلمان بهعنوان قشر بزرگ جامعه است و میتواند به نامحرمان این واقعیت را نمایان سازد که زن دارای این نوع پوشش، بنای خروج از حریم پاکدامنی و ترک احکام انسانی و پر از خیر و صلاح اسلامی را ندارد.
نتیجهگیری:
رنگ مشکی، رنگ «نه» مطلق است برای مشخص کردن مرزها و حریمهای اجتماعی و حجاب یک خانم مسلمان با چادر مشکی از این دسته است. وقتی خانمی چادر مشکی به سر میکند و با وقار و متانت تمام، قدم به عرصۀ اجتماع میگذارد، با این نحوۀ پوشش میخواهد نشان دهد که هرکسی حق ندارد به این حریم پاک، مقدس و خصوصی وارد شود. این حریم، حریم حرمت، حیا و احترام است؛ نه جای هرزگی، آلودگی و هوسبازی.
در واقع او با حجاب مشکی و چادر مشکی بین خود و مردان نامحرم مرزی عاقلانه ایجاد میکند. او با این رنگ سیاه بهصورت هدفمند میخواهد نگاه تیز و برندۀ هرزگی و ابتذال را بشکند و نگذارد در حریم عفاف، پاکی و نجابت او، نامحرمی وارد شود و حرمت او را از بین ببرد. لذا چادر مشکی بهمنزلۀ حرمت و احترام است. مرز ادب، کرامت، حیا و عفت است.
مشکی فقط رنگ حضور اجتماعی زن مؤمن در مقابل نامحرمان است، نه در هر مکان و هر زمان و هر موقعیتی. او هرگاه در محیطی که از نگاههای نامحرم و آلوده بهدور است، قرار میگیرد چادر مشکی را از سر برمیدارد و در حدود و مرزهای ایمانی خویش، با پوشیدن بهترین لباسها و با جذابترین رنگها، طراوت، زیبایی، گرمی و شادابی خود را برای اهل خانه و همکاران خانم یا مجالس زنانه به نمایش میگذارد.(*)