دقت در خطبه های حضرت فاطمه علیهاالسلام ثابت میکند که ویژگی های بینظیر خطابی در سخنرانیهای حضرت علیهاالسلام وجود دارند. این مقاله با توجه به شاخصههای منطقی مشهور در «فن خطابه»، به تأمّل در ارکان خطبه فدکیه پرداخته و در این زمینه، ضمن توضیح روش خطابه در مبحث «صناعات خمس» منطق، شواهد بارزی از فرازهای خطبه را برای احراز کمّ و کیف ویژگی های خطابی آن بیان نموده است.
تداوم نقش هدایتگری دین مبین اسلام ایجاب میکند که در همه عصرها و نسل ها، پاسخی مناسب به نیازهای بشر داده شود. از آنرو که الگوپذیری از مهمترین نیازهای بشر است، اسلام الگوهایی جاودانه ارائه داده تا همه انسانها به آنها توجه کنند و درس بگیرند. این الگوها در درجه اول، معصومان علیهمالسلام هستند که هر یک در مقطعی از زمان، نقشی ابدی آفریده و بدان ممتاز گشته اند. هرچند ایفای این نقش از لحاظ زمانی در برهه ای کوتاه انجام گرفته، اما به خاطر اتصال به اراده الهی، تأثیری جاودان از خود بر جای نهاده است.
از این میان، حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام که کوثر و مبارکه و منصوره است، هرچند عمر بسیار کوتاهی داشت (همچون «کوثر» که کوتاهترین سوره قرآن است) اما تجلّی خیر کثیر، برکت، نصر و پویایی است. حضرت زهرا علیهاالسلام نه تنها الگوی زنان، که اسوه همه نیکان و پاکان تاریخ است. تاریخ شاهد مظلومیت آن حضرت و عدم شناخت وی از طرف معاصران و متأخّران است، تا آنجا که خود حضرت در بیان حق خویش، به مطلبی بسیار روشن میپردازد؛ مطلبی که به عمد و یا سهو مورد غفلت واقع شده است؛ میفرماید: «إعلَموا أنّی فاطمة»؛ بدانید که من فاطمه ام.
این مهمترین وجه معرفی آن حضرت است که خود مبنایی برای معرفی سایر اهل کسا میباشد که پدر فاطمه، همسر فاطمه و پسران فاطمه اند. این خطاب در «خطبه فدکیه» در کنار مضامین عالی دیگر، بیانگر مقام فاطمی در همه ابعاد انسانی است. توجه به فرازهای خطبه، که از نشانه های باقی مانده از آن حضرت اند، ما را در درک این نکته یاری میدهند. هرچند تاریخ در معرفی این بانوی نمونه قاصر و مقصّر است، اما دقت و کاوش در اسناد باقیمانده، برای طالبانِ وصول، لازم و برای اهل نظر، کافی است. این نکات عبارتند از:
1. وضعیت سیاسی اجتماعی عرب آن روز و سایر ملل و نحل و نوع رفتار آنها نسبت به زنان و مقایسه آن با آنچه قرآن و سنّت درباره حقوق و حدود زنان معرفی کرده است. دقت در وضعیت کنونی زنان در دنیای امروز و فاصله آن با مبانی دین مقدّس اسلام مکمّل بحث خواهد بود.
2. تعلّق اراده الهی بر ادامه نسل پیامبر خاتم از طریق یک دختر؛ عطیّه الهی و کوثر؛
3. نوع رفتار پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و حضرت امام علی علیهالسلام با فاطمه زهرا علیهاالسلام ؛
4. توجه به القاب و اسماء مبارک ایشان: «اُمّ ابیها» (به خاطر احترام و محبت بسیار پدر نسبت به دختر)؛ «فاطمه» (بریده شده از پلیدیها)، «زهراء» (درخشنده و مخلوق از نور عظمت الهی)؛ «حصان» (پارسا)، «حُرّه» (زن کریمه)، «محدِّثه و محدَّثه» (آنکه در رحم با مادر سخن گوید و مورد خطاب فرشتگان الهی است)، «حانیه» (مهربان نسبت به شوهر و فرزندان)، «بتول» (پاک) «طاهره»، «مطهّره»، «زکیّه»، «راضیه»، «مرضیه»، «عذراء»، «مبارکه»، ... و در نهایت، «کوثر»؛
5. رفتار حضرت فاطمه علیهاالسلام با پدر، همسر، فرزندان، خویشان، همسایگان، فقرا، کارگزاران، حکّام، زنان و مردان مهاجر و انصار و در مجموع، همه شئون رفتاری آن حضرت؛
6. مجموعه گفتارهای حضرت و به ویژه آنچه با عنوان «خطبه »در تاریخ حفظ و ضبط شده است. «خطبه فدکیه» یکی از این آثار بر جای مانده است که حاوی قلل رفیع علم و عرفان و مسئولیت و سازندگی است.
یکی از ابعاد ناشناخته حضرت زهرا علیهاالسلام «ویژگی های علمی» حضرت است. از این رو، شناخت و تطبیق علوم با زوایای وجودی ایشان لازم مینماید؛ به این معنا که علوم بشری قالب و ظرف وجود ایشان نیستند، اما به خاطر تطابق وجود معصومان علیهمالسلام بر قرآن مجید و محتوای این کتاب تدوینی بر همه امور و انطباق آن بر کتاب تکوین، حضرات معصومان علیهمالسلام بر مجموعه معارف اشراف داشته و همه آنها را دربردارند.
از جمله علوم بشری، علم «منطق» است که به تعبیر اهل منطق، در نهاد همه انسانها نهفته است. در مبحث منطق «عملی» که بخشی از علم منطق است صناعات خمس یا روشهای دستیابی به علم را توضیح داده و به نقد آن پرداخته اند. یکی از مهمترین این صناعات «خطابه» است. به دلیل آنکه بیانات شریف حضرت فاطمه علیهاالسلام به «خطبه» معروف شده اند، بررسی این بیانات با آنچه در اصطلاح، «فن خطابه» شمرده شده، لازم مینماید تا نمایانگر اشراف حضرت بر این فن باشد؛ همان گونه که سایر فنون و علوم در سایه سار وجود ایشان بارور گشتهاند. فنّ خطابه نیز در پرتو افاضات خطابی ایشان، تعالی می یابد.