شش رسول از شش جهت
چون جسد مردم را که کار کن او بود شش جهت بود، پیش و پس و راست و چپ و زیر و زبر ایزد تعالی شش رسول کارفرمای بفرستاد سوی ایشان، چنان که به مثل آدم علیه ‏السلام ، از سوی سر مردم آمد و نوح علیه ‏السلام از سوی چپ مردم آمد و ابراهیم علیه‏ السلام از سوی پس مردم آمد و موسی علیه ‏السلام از سوی زیر مردم آمد و برابر آدم علیه‏ السلام و عیسی علیه ‏السلام از سوی دست راست مردم آمد، برابر نوح علیه ‏السلام و محمد مصطفی صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏آله از سوی پیش مردم آمد برابر ابراهیم علیه ‏السلام .
چون این شش رسول کارفرمای از شش جانب جسم مردم اندر آمدند و هر یکی مردم را در زمان خود کار فرمودند و بر مزد آن کار وعده کردند که روزی بدیشان دهند، بدین‏گونه پس گوییم که چون مردم را شش جهت بود به جسد و جسد کارکن بود چون از هر جهتی یک کارفرمای آمدند از حکم عقل لازم نه آید که نیز کسی بیاید از این پس که مردم را کار دیگر فرماید به حکم عقل.
از این برهان که نمودیم درست شد که از محمّد مصطفی صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏آله به پس پیغمبری نیاید و چون عادت مردم آن است که کار بکنند و مزد آن از کارفرمای بستانند لازم آید از این پس که کسی بیاید به فرمان خدای تعالی که مزد این کارکنان را بر اندازه کار هر کس به او دهد و آن قائم قیامت است که خداوند شریعت است بلکه خداوند شمار است که مرین کارهای کرده را شمار بکند و با کارکنان مزدشان بدهد.
و این کس واجب است به قضیّت عقل که بیاید، همچنان که ممکن نیست که نیز کارفرمایی بیاید از بهر آنکه مردم را نیز به جسد جهتی نمانده است که از آن جهت کارفرمایی نیامده است.
شش روز هفته
پس گوییم که وصیّ آدم، مولانا شیث بود و وصیّ نوح، مولانا سام بود و وصیّ ابراهیم، مولانا اسماعیل بود و وصیّ موسی، مولانا هارون بود و وصیّ عیسی، مولانا شمعون بود و وصیّ محمد مصطفی، علی المرتضی بود و میان هر دور پیغمبری از این پیغمبران شش پیغمبر بود بر مثال شش روز که میان دو روز آدینه باشد و این شش پیغمبر که آمده ‏اند، برابر روزی آمده ‏اند از روزهای هفته و آنکه می‏آید هفتم ایشان است و چون او بیاید این دور به سر شود و قیامت شود و هر کس به جزای کار خویش رسد.
پس آدم علیه ‏السلام چون روز یکشنبه بود و دلیل بر درستی این قول آن است که اندر اخبار آمده است که ایزد تعالی آفرینش عالم را به روز یکشنبه آغاز کرد و به روز آدینه از آن پرداخته شد و روز شنبه، بی اسود و معنی این قول پوشیده است اندر میان خلق از آغاز روزها و هر کسی مرین قول را بر اندازه عقل خویش پذیرفت و جهودان بدین سبب هر روز شنبه را بزرگ دارند و در آن روز کار نکنند.
یعنی که این روز خدای بی اسوده است و خبر ندارند که پیغمبران که مر خلق را این خبر داده‏اند آن خواستند تا بدانند که شش تن بخواهد آمدن اندر عالم به فرمان خدای تعالی تا خلق را کار فرمایند و آن هفتمین که بیاید کار نفرمایند، بلکه او جزا دهد مر خلق را و مر آن روز را، شنبه گفتند و بزرگ فرمودند داشتن و آن روز قائم قیامت است.
پس گوییم: آدم علیه ‏السلام روز یکشبه بود اندر عالم دین و نوح علیه‏ السلام روز دوشنبه بود اندر عالم دین و ابراهیم علیه ‏السلام روز سه‏ شنبه بود اندر عالم دین و موسی علیه ‏السلام روز چهارشنبه بود اندر عالم دین و عیسی علیه ‏السلام روز پنج‏شنبه بود اندر عالم دین و حضرت محمد مصطفی صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏آله روز آدینه بود اندر عالم دین و روز شنبه را چشم همی دارند خلق که بیاید و آن روز آسایش باشد مر آن کسان را که این روزها را به حقیقت بشناخته ‏اند و بدانند به حقیقت و به فرمان و به علم کار کردند و هر که اندر سرای جسمانی به کالبد امروز کار کند و به نفس معنی آن بداند فردا اندر سرای نفسانی ثواب آن بیاید. باز گفته شد از واجب شدن و فرستادن پیغمبران علیهم‏السلام بر اندازه روزگار خویش.